شعرهای پارک – قصه 6

“قصه 6”

روی لب جوانک
سیگار، خاکستر شده ؛
پارک،

خمارِ خمار
هنوز چرت می زند.”گیلکی”

جوانکه لبه سر
خاکسترا بو سیگار؛
پارک،
خومارَ خومار
هنی چرت زئن دره

همچنین بخوانید:   گزارش روزنامه همشهری از گیل قصه: قصه شنیدن به زبان مادری حال و هوایی دیگر دارد

درباره فکرآزاد

پرویز فکرآزاد، متولد ۲۷ اسفند ۱۳۳۳ در رشت، هنرمند معاصر گیلانی است که در زمینه های گوناگونی به زبان‌های فارسی و گیلکی مانند شعر، داستان، عکس و فیلم کوتاه و … فعالیت دارد. آثار او در نشریاتی چون بازار، نقش قلم، کادح، كتاب كادوس، گيله‌وا، دادگر، فرهیختگان، همشهری، ره آورد گیل، آوای شمال و… به چاپ رسیده است. او چند کتاب در دست تهیه دارد که در حال ویرایش بوده و امید می‌رود که به زودی به چاپ برسد.

3 دیدگاه در “شعرهای پارک – قصه 6

  1. سلام و درود – اگر بپذیرم که هر شعر در واقع تعریف تازه و نگاه تازه ای است به اشیاء پیرامون و جهانی که در آن زیست می کنیم ، شامل شعر شما می شود
    و آن نگاه نو را در این شعر تان به خوبی می توان دید . موفق هستید ، موفق تر باشید .


    سپاس!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *